سینما‌ی جهان |

چارلی چاپلین

چاپلین در لندن متولد شد و از سن نه سالگی شروع به بازی در صحنه کرد. در سال ۱۹۱۳، هنگامی که با گروه طنز فرد کارنو در تور ایالات متحده بود، قرارداد کار در شرکت فیلم‌سازی کیستون ماک سنت را پذیرفت. در مدت حضور خود در کیستون، شروع به نوشتن و کارگردانی برخی از فیلم‌هایی که در آنها بازی کرده‌است، کرد. چاپلین در سال ۱۹۱۵ و یک سال بعد با شرکت فیلم‌سازی متقابل با شرکت تولیدکننده فیلم Essanay قرارداد امضا کرد. در سال ۱۹۱۸، چاپلین تولید فیلم‌های خود را آغاز کرد، و در ابتدا آنها را از طریق First National و سپس از طریق United Artists منتشر کرد، شرکتی که با مری پیکفورد، داگلاس فیربانکز و D. W. Griffith تأسیس کرد. در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰، چاپلین به هواداری کمونیست متهم شد، که وی آن را انکار کرد. وی همچنان یک سوژه انگلیسی بود و در حالی که در سال ۱۹۵۲ برای شرکت در اکران فیلم خود با نام Limelight به انگلیس سفر می‌کرد، اجازه ورود مجدد وی به آمریکا لغو شد. چاپلین سرانجام در سوئیس اقامت گزید و تا آخر عمر در آنجا ماند. او دو فیلم آخر خود را در انگلیس ساخت.

در طول زندگی خود، چاپلین سه جایزه از آکادمی علوم و هنرهای سینمایی دریافت کرد. در اولین مراسم اهدای جوایز اسکار، که در ۱۶ مه ۱۹۲۹ برگزار شد، وی در ابتدا برای فیلم سیرک (۱۹۲۸) نامزد بهترین بازیگر و بهترین کارگردان شد. آکادمی دو نامزدی خود را رد کرد و وی برای نویسندگی، کارگردانی، تهیه کنندگی و بازیگری جایزه افتخاری گرفت. در سال ۱۹۷۲، او پس از نزدیک به دو دهه به ایالات متحده بازگشت تا یک بار دیگر جایزه افتخاری را دریافت کند، این بار به دلیل موفقیت‌های کلی در سینما. سال بعد، امتیاز چاپلین برای Limelight جایزه اسکار بهترین موسیقی را دریافت کرد. اگرچه در این زمان ۲۰ ساله بود، لیم لایت تا سال ۱۹۷۲ در منطقه لس انجلس آزاد نشده بود و قبل از آن واجد شرایط دریافت جایزه اسکار نبود.چاپلین همچنین نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلمنامه اصلی را برای دیکتاتور بزرگ دریافت کرد. در سال ۱۹۴۲، چاپلین نسخه جدیدی از The Gold Rush را منتشر کرد، فیلم اصلی ساکت ۱۹۲۵ را گرفت و آهنگسازی و آهنگسازی موسیقی را انجام داد که در سال ۱۹۲۵ منتشر نشد .Gold Rush نامزد بهترین موسیقی شد.


چارلی هیچگاه داستان فیلم‌ها را کاملا توضیح نمی‌داد و موضوع را افشا نمی‌کرد و روش او به این شکل بود که یک طرح از موضوع را در ذهنش تجسم می‌کرد و براساس آنچه که خودش می‌گفت با او قرارداد را می‌بستند و سپس او گروهش را انتخاب می‌کرد و شخصیت ها را می‌ساخت و در طول مدتی که فیلم ساخته می‌شد ابتکارها و خلاقیت‌هایی نیز به کار می برد. گاهی حتی با قسمت های قبل مخالفت می‌کرد و فیلم باید دوباره تکرار می شد حتی روش فیلم‌سازی چارلی چاپلین بعد از مرگش شناخته شد، وقتی که صحنه‌های بریده شده فیلم‌ها و خروجی‌های نهایی آن‌ها به وسیله گروه بریتانیایی مستند چاپلین ناشناخته در سال ۱۹۸۳ آنها را بررسی کردند. او در کارش وسواس خاصی به خرج می داد و می خواست که هنرپیشه ها همان گونه که او می خواهد باشند و زمان برایش مهم نبود بلکه کیفیت کار بسیار در نظرش مهم بود. او بسیار کمال گرا بود و گاهی حتی هنرپیشه ها از دست او کلافه شده و دلگیر می شدند یا دیگر کار نمی کردند و کار به طور کلی تعطیل می شد.


چارلی چاپلین یکی از آن معدود پیشگامانی بود که بر هنر کمدی جهانی تسلط داشت و با لمس ماهرانه یک نابغه کمدی، کارهای فراموش نشدنی را با موضوعات جدی انجام داد. در حالی که بسیاری اصرار دارند که ماهیت شرایط انسانی را فقط می‌توان از طریق کار دراماتیک «جدی» به دست آورد، میراث بی پایان چاپلین همچنان به مقاومتی سرکش در برابر چنین ادعاهای سطحی ادامه می‌دهد. چاپلین با تحمل دوران کودکی که با سختی و فقر دائمی همراه بود، تمایلی به هنرهای نمایشی پیدا کرد و در تولیدات متعدد شرکت کرد. چاپلین پس از استخدام توسط شرکت فرد کارنو، این فرصت را پیدا کرد که به ایالات متحده سفر کند، جایی که استعداد او توسط پیشاهنگان سینما شناسایی شد. چاپلین پس از تثبیت خود به عنوان یک سوپراستار کمدی، تصمیم گرفت کار خود را با «یک زن پاریسی» ادامه دهد. نه تنها این اولین فیلم کاملاً دراماتیک او بود، بلکه اولین فیلمی بود که در آن نقش اصلی را در نقش ولگرد کوچک نداشت. این فیلم درباره یک دختر روستایی فرانسوی (ستاره «بچه»، ادنا پورویانس) است که نامزدش را ترک می‌کند تا در پاریس زندگی کند، جایی که او معشوقه مردی ثروتمند می‌شود. تماشاگران در آن زمان علاقه‌ای به دیدن یک فیلم چاپلین بدون چاپلین نداشتند، چه رسد به فیلمی جدی. با این حال پیچیدگی روایی و احساسی آن ثابت کرد که کارگردان قادر به انجام کارهایی متفاوت است.


یکی از منحصربه‌فردترین آثار در لیست بهترین فیلم کمدی چارلی چاپلین، مسیو وردو، یک کمدی سیاه درباره یک مرد خانواده پاریسی است که برای حفظ همسر و پسرش، نقشه‌ای برای ازدواج با بیوه‌های ثروتمند و سپس قتل آنها برای حفظ ثروتشان طراحی می‌کند. با وجود عدم تمرکز شدید و پایان وحشتناک، موسیو وردو دمدمی مزاج، گیرا و خنده دار است. با این حال، ویژگی برجسته، بازی جذاب چاپلین به عنوان یک قاتل سریالی کاریزماتیک و در عین حال بدبین و نیهیلیست است که به طرز عجیبی سخت است که به آن اهمیت ندهید. شخصیت چاپلین روی صفحه همیشه نسبتاً دلپذیر و جذاب بوده است، و این یکی از دلایلی است که تماشای مسیو وردو بسیار تکان دهنده است. چاپلین علیرغم استقبال شدید از اثر متفاوتش، نامزدی اسکار را برای فیلمنامه خود به دست آورد، فیلمی که از ایده اصلی اورسون ولز الهام گرفته شده بود. سیرک یکی از ساده‌ترین و سرراست‌ترین فیلم‌های کارگردان و ستاره چارلی چاپلین است که درباره مردی است که شغل و عشق غیرمنتظره‌ای در سیرک پیدا می‌کند. فیلم داستان چندانی ندارد، اما ضربه پرانرژی آن بیش از آن است که آن را جبران کند و تبدیل به یکی از بهترین فیلم های سینمایی چارلی چاپلین بشود. کاملاً سرگرم‌کننده و خنده‌دار است، و تلاش‌های صمیمانه‌اش در نمایش شخصیت اصلی آن باعث می‌شود احساس مخاطب نسبت به آن صمیمانه‌تر و رضایت‌بخش‌تر شود. چاپلین پس از اتمام این اثر به ندرت از «سیرک» یاد کرد و به دلیل پیچیدگی‌های فیلمبرداری آن را از زندگی نامه خود حذف کرد. یک تولید بسیار بلندپروازانه برای شروع، با مشکلات اضافی ناشی از طلاق او از لیتا گری، مرگ مادرش و آتش سوزی ویرانگر استودیو همراه بود. با این حال هنگام تماشای فیلم نمی‌دانستید که این مشکلات وجود دارد، فیلمی که نشان می‌دهد ولگرد کوچک به یک سیرک مسافرتی می‌پیوندد و عاشق یک اسب‌سوار زیبا (مِرنا کندی) می‌شود. یک سکانس طناب بند با حضور چاپلین و چندین میمون از نکات برجسته است. این فیلم در اولین مراسم اسکار جایزه ویژه اسکار را برای نویسندگی، کارگردانی، تهیه کنندگی و بازیگری به ارمغان آورد.


اولین فیلم یک فیلمساز به ندرت بهترین فیلم آنهاست، اما چاپلین بخشی از این قاعده است «The Kid» درباره ولگردی است که پس از رها شدن توسط مادرش در کودکی، بچه‌ای را مانند فرزند خود بزرگ می‌کند. تلخ و شیرین این یکی از آن فیلم‌هایی است که هر کسی حداقل یک بار در زندگی خود باید آن را ببیند. داستان ساده و در عین حال فوق‌العاده تکان‌دهنده است،دنبال کردن شخصیت‌ها واقعاً سرگرم‌کننده است بازی خنده‌دار است، و عناصر کوچک دراماتیکی که چاپلین در ترکیب قرار می‌دهد، کاملاً کار می‌کنند. حتی پس از بیش از 100 سال،بچه همچنان یکی از خنده دارترین و شیرین ترین فیلم‌های ساخته شده در تاریخ سینما است. اگرچه این فیلم مملو از برخی از بهترین لحظات کمدی چاپلین است اما بهتر است این فیلم را به عنوان یک اثر اشک آور به یاد بیاوریم.زمانی که پلیس می‌آید تا بچه را از ولگرد دور کند،یا زمانی که در نهایت دوباره به هم می‌رسند، همه احساسی هستند. و برای گریه نکردن به این لحظات یک قلب سنگی نیاز است.